فقط من دلم تنگ می شود برای لحظه هایی که درکنارم بود و حالا آن مرد نیست.....

نوشته شده توسط زهرا در 1396/05/23

دلنوشته

سلام

سلام و درودبر شهیدان مدافع حرم

سلام ودرودبرهمسرانشان

سلام ودرود بر مادرانشان

سلام ودرودبر فرزندانشان

از وقتی که تصاویر و کلیپ شهید حججی را در فضای مجازی دیدم بسیار دگرگون شده ام.حالم  حال عجیبی است

دلم میخواست برای همسرش بنویسم ،بنویسم واقعا  غبطه می خورم به شهامتت به صبوریت به ایمانت

بارها به خودم گفتم چطور میشود زنی راضی شود همسرش را عازم میدان نبرد کند من که راضی نشده ام

واقعا عشقتان به ولایت مثال زدنی است ، عشق ما در مقابل  عشق شما دروغ است

شما زن نیستید حوریه ای آسمانی هستی از جنس نور از جنس ایمان عزت و مردانگی

عجب همسری داشتی چه مقتدرانه به میدان فرستادیش

من حالم حال خوبی نیست

اماحتم دارم حال تو حال عزت و افتخار است

جملات از خودم نیست از قلبم سرازیر میشود

چطور ممکن است لباس رزم او را بپوشانی

چطور می شود کسی بداند تا لحظه ای دیگر زنده نیست وجز اقتدار ومظلومیت  چیزی در چهرهاش نمی بینی

به حق راست گفته همسرت

اگر خدا عاشق تو شود تورا خوب می خرد

همسرت  را خیلی زیبا خرید مثل اربابش امام حسین

تو چطور میبینی زیبایی شهادت همسرت را که با صبر میگویی جز زیبایی ندیدم

واقعا برایم درکش سخت است

دلم درک نمی کند و تصور نمی کند که چه میکنی وقتی تصاویر اسارت و شهادت همسرت را میبینی! اصلا میبینی ؟می شود دید!

خدایا نمی دانم

احساس خجالت میکنم

انگار زمین هم به من میخندد

توی خیابان شهر سرم را بالا نمیکنم چون از شما خجالت میکشم

فرزندم را در آغوش نمی کشم جون از فرزندت خجالت می کشم

دلم نمی خواهد در شادی و غمی شرکت کنم چون از این آرامش خجالت میکشم

بغض سنگین گلویم را مدام قورت میدهم چون از اشک هم خجالت میکشم

اینبار من هم لباس رزم همسرم را اتو میکنم وساکش را می بندم وپشت سرش آب میریزم و می آموزم درس  اسارت واقتدار و شهادت و افتخارو ایمان و عشق صبر را

فقط من دلم تنگ می شود برای لحظه هایی که  درکنارم بود و حالا آن مرد نیست…..