خصلت های دوست داشتنی کودکان

نوشته شده توسط زهرا در 1395/09/21  •  ارسال نظر »

پنجم: کودکان می‌سازند ولی دل نمی‌بندند

«می‌سازند سپس خراب می‌کنند». قدیم بچه‌ها در کوچه‌ها با خاک و آب گل درست می‌کردند و با همان گل ساختمان می ساختند اتاق و حوض و پنجره و غیره مثل بچه‌های الان که نقاشی می‌کنند. قدیم بچه‌ها با گل ساختمان می‌ساختند، اما به محض اینکه مادرشان می‌گفت بچه بیا برو مدرسه لگد می‌زدند و کل ساختمان را خراب می‌کردند. ساختمان توی دلشان نبود دل به این ساختمان نمی‌بستند می‌ساختند و خراب می‌کردند حالا ساختمان می‌سازند. موقع مرگ به محتضر می‌گویند: بگو لااله‌الاالله. اما شیطان به او می‌گوید اگر بگویی لااله‌الاالله ساختمانت را خراب می‌کنم.

استاد ما آقای برهان می‌فرمودند قدیم رسم بود که در خانه‌ها یک آینه قدی روی بخاری می‌گذاشتند و دو تا چراغ حبابی هم این طرف و آن طرفش می‌گذاشتند شخصی آینه قدی خرید و به خانه برد بعد از مدتی بیمار شد ما به ملاقاتش رفتیم دیدیم در حال سکرات موت است اما هر چه به او می‌گفتیم بگو لااله‌الاالله نفسش در نمی‌آمد. اتفاقا زد و حالش خوب شد بعد از مدتی او را دیدیم و سوال کردیم فلانی ما به عیادت تو آمدیم و تو در حال سکرات مرگ بودی و ما خیال کردیم که می‌خواهی بمیری هر چه به تو گفتیم بگو لااله‌الاالله تو نمی‌‌گفتی او گفت راستش شخصی کنار اتاق ایستاده بود و می‌گفت اگر بگویی لااله‌الاالله آینه را می‌شکنم.

بعد آقای برهان فرمودند: آن شخص این قدر این آینه را دوست داشت که هر وقت به خانه می‌آمد اول یک دستمال برمی‌داشت آن را پاک می‌کرد و به آن نگاه می‌کرد، اما بعد از اینکه خوب شد آینه را فروخت تا حب آینه در دلش نباشد.

اگر محبت خانه توی دلت باشد محبت ماشین بنز توی دلت باشد محبت محراب و منبر و هر پست و مقامی توی دلت باشد شیطان موقع مرگ کنارت می‌آید و می‌گوید: اگر بگویی لااله‌الاالله کارت خراب است به همین خاطر هم لااله‌الاالله را نگفته از دنیا می‌روی از خدا بخواهیم که هنگام مرگ چیزی توی دل‌مان نباشد.

خصلت های دوست داشتنی کودکان

نوشته شده توسط زهرا در 1395/09/21  •  ارسال نظر »

دوم: کودکان با خاک بازی می‌کنند

«بچه‌ها خودشان را روی خاک‌ها می‌مالند». اگر دقت کرده باشید متوجه شده‌اید که بچه‌ها بازی با خاک را دوست دارند حال می‌خواهد بچه آیت‌الله باید یا بچه وکیل با بچه وزیر با بچه بقال محل فرقی نمی‌کند پس پیامبر خدا (ص) فرمود: من بچه‌ها را دوست دارم برای اینکه آنها تکبر ندارند با خاک بازی می‌کنند بر روی آن می‌غلتند.

سوم: کودکان دعوا می‌کنند اما کینه ندارند

بچه‌ها با هم دعوا می‌کنند، اما کینه ندارند در حال بازی می‌زنند و کله هم را می‌شکنند، اما یک ساعت دیگر زود آشتی کرده و باز هم با هم بازی می‌کنند. حالا پدر و مادرهای آنها در حال دعوا هستند که مقصر بچه تو بود!… بچه تو آتش‌پاره است… ولی بچه‌ها با هم آشتی کرده‌اند و در حال بازی هسنتد .بچه‌ها زود قهر می‌کنند و زود هم آشتی می‌کنند.

یکی سگ کینه ندارد، یکی بچه. قدیم بچه‌ها می‌زدند سگ را زخمی می‌کردند، اما به محض اینکه یک لقمه نان به آن می‌دادند دمش را تکان می‌داد و می‌گفت مرسی.

چهارم: چیزی برای فردا ذخیره نمی‌کنند

«برای فردایشان چیزی دخیره نمی‌کنند» فردا خدا بزرگ است امروز هر چه دارند می‌خورند و اصلا نمی‌گویند کمی از آن را برای فردا بگذاریم، اما بزرگ‌ترها، نه. این گونه نیستند مادر به بچه‌اش می‌گوید: بچه جان همه پول‌هایت را خرج نکن کمی برای فردایت بگذار، اما بچه نه هر چه دارد همین امروز خرج می‌کند و چیزی ذخیره نمی‌کند.

قدیم هم این گونه بود مردم چیزی ذخیره نمی‌کردند هر روز مایحتاج را از در دکان بقالی خریداری می‌کردند. من یادم هست که مردم به در مغازه می‌رفتند و یک مثقال چای، نیم سیر قند، دو سیر گوشت، سه سیر برنج، نیم سیر روغن می‌خریدند. این گونه نبود که پنج کیلو گوشت و هشت تا مرغ بخرند و برای فردایشان ذخیره کنند چون می‌گفتند شاید فردا مرده باشیم آقای سراج برای من تعریف کردند که شخصی برای آشیخ بزرگ تهرانی یک گونی برنج آورد. آشیخ بزرگ خطاب به اهل خانواده فرمود یک کاسه بیاورید.

بعد از اینکه کاسه را آوردند او یک کاسه برنج از داخل گونی برداشت و فرمود این برای امشب ما بس است بقیه آن را به در خانه همسایه‌ها ببر.

بله ایشان تمامی گونی برنج را قبول نکردند، قدیم این گونه بود کسی برای فردایش چیزی ذخیره نمی‌کرد، چرا؟‌ چون امید زنده بودن فردا را نداشتند. روز به روز خوراک روزانه‌شان را تهیه می‌کردند.

پس از یکی از صفات خوب بچه‌ها این است که چیزی از خوراکی‌هایشان را برای فردا نمی‌گذارند مادرش می‌گوید نصف این پفک نمکی را برای فردایت بگذارد، اما بچه همه آن را می‌خورد.

 

پنج خصلت دوست داشتنی کودکان

نوشته شده توسط زهرا در 1395/09/21  •  ارسال نظر »

پیامبر خدا (ص) فرمودند: «من به خاطر پنج خصلت کودکان را دوست می‌دارم» ما هم خوب است این صفات را از بچه‌های یاد بگیریم. اول: کودکان زیاد گریه می‌کنند «بچه‌های زیاد گریه می‌کنند»، اشک بچه‌ها دم مشک‌شان است. به محض اینکه ناراحت می‌شوند دانه‌ای اشک بر روی صورتشان جاری می‌شود پیامبر خدا (ص) فرمودند: من بچه‌ها را دوست دارم به خاطر اینکه آنها گریه‌ می کنند. خداوند هم بندگانی که اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند دوست دارد. در روایت داریم که:‌ «هر چیزی قیمتی دارد به جز قطره اشکی که از خوف خدا از چشم جاری شود.» گریه از ترس خدا بسیار فضیلت دارد، به خصوص در نماز شب. شب‌ها کاری بکنید که اشک چشم‌تان جاری شود ولو به اندازه بال مگسی باشد خوف از خدا و ترس روز قیامت را به یاد آورید و از ترس اینکه مبادا با دست خالی از دنیا بروید گریه کنید علمای قدیم زیاد گریه می‌کردند. پسر شیخ عباس قمی روی منبر می فرمودند: «ما هنگام سحر با شنیدن صدای گریه پدرمان از خواب برمی‌خواستیم.» آشیخ عباس از اولیای خدا بود. او صاحب کتاب مفاتیح است که بعد از قرآن بیشترین کتابی است که در ایران به چاپ می‌رسید مفاتیح اوست. ای خدا مار ا هم خدایی کن لذتی دارد که انسانی خدایی بشود 

امام مهربان کودکان

نوشته شده توسط زهرا در 1395/09/18  •  ارسال نظر »

 شعر کودکانه در مورد امام زمان(عج)

سلام من به مهدی و        به قلب آسمانیش

سلام من به پاکی و         به لطف و مهربانیش

سلام من به لحظه­ای       که می رسد ظهور او

سلام من به لحظه­ای       که می­رسد عبور او

سلام من به بوسه­ای       که می­رسد به دست او

سلام من به حضرتی       که داده مهر و آبرو

سلام من به قد او           سلام من به قامتش

سلام من به دست او      به قدرت امامتش

شادی کودک از دیدگاه اسلام

نوشته شده توسط زهرا در 1395/09/10  •  ارسال نظر »

پرهیز از رنجش کودکان:

 قلب مهربان پیامبر خدا آنچنان پرمحبت است که حتی گریه کودکی را در هنگامه نماز بر نمی تابد و نمازش را برای شادمان سازی او کوتاه می کند. امام صادق علیه السلام می فرماید:

رسول اكرم نماز جماعت ظهر را با مردم برپا داشت اما دو ركعت آخر را به سرعت و (با حذف مستحبات) برگزار كرد. پس از نماز، مردم گفتند: ای رسول خدا! آیا در نماز پیش آمدی رخ داد؟ حضرت فرمود: مگر چه شده؟ گفتند: دو ركعت آخر را با سرعت، ادا كردید. فرمود: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِیِّ»؛ مگر صداى گریه و شیون کودک را نشنیدید.(الکافی،ج 6،ص 48)

این سیره دائمی پیامبر است که خود را در مواقع گوناگون به شکل های مختلف نشان داده است. ام فضل همسر عباس عموی پیامبر می گوید: «پیامبر خدا یکی از نوادگان خود را از من گرفت و در آغوش کشید. کودک، لباس پیامبر را تر کرد. من طفل را چنان با شدت از دست پیامبر جدا کردم که گریان شد. حضرت فرمود: ام فضل آرام باش. لباس مرا آب تطهیر می کند اما چه چیزی می تواند غبار کدورت و رنجش را از قلب فرزندم برطرف نماید.»(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 557)

بنابراین پیامبر خدا در این روایت زیبا چشمان ما را به روی واقعیتی پراهمیت می گشاید و این نکته را گوشزد می کند که قلب کودک همانند جسمش، بسیار لطیف و ظریف است و ممکن است با ذره ای از ناملایمات و اندکی از ناراحتی ها آسیبی جدی ببیند.

 

 

وظیفه پدر و مادرها است که شادی را به دل فرزندانشان سرازیر کنند و باران سرور و شادی را به قلب حاصلخیز آنها ببارانند. پیامبر خدا در این باره می فرماید:

 

«مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَیْنِ ابْنٍ فَكَأَنَّمَا بَكَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ جَنَّاتِ النَّعِیمِ.» (الأمالی صدوق، ص 577)

 

«كسى كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند كسى است كه برده ای را از فرزندان اسماعیل، آزاد كرده باشد و هر كس پسر بچه خود را مسرور سازد و دیده او را روشن كند مانند كسى است كه دیده اش از خوف خداوند گریسته باشد و هر کس از خوف خدا بگرید خداوند او را وارد باغهای پرنعمت بهشت می کند.»

 

در روایت دیگری نیز از پیامبر خدا نقل شده که فرمود:

 

«من قبّل ولده كتب اللَّه عزّ و جلّ له حسنة و من فرّحه فرّحه اللَّه یوم القیمة.»(الكافی، ج 6، ص 49)

 

«آن كس كه فرزند خود را ببوسد حسنه اى در نامه عمل او ثبت خواهد شد و آن كس كه فرزند خود را شاد كند خداوند او را در قیامت مسرور می نماید.»

 

باید توجه داشت که شاد کردن فرزندان آنچنان هم کار سختی نیست. یک لبخند پدرانه، یک نوازش مادرانه، یک سلام گرم و صمیمی و حتی یک نگاه سرشار از محبت و شادابی هم می تواند به راحتی شادی را در دل پاک کودکانمان بنشاند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله  در این باره می فرماید:«اذا نظر الوالد الى ولده فسرّه كان للوالد عتق نسمة.»

 

«هنگامی که پدرى با نگاه محبت آمیز خود، فرزند خویش را مسرور می کند، خداوند به او پاداش آزادسازی یک برده عنایت می کند.» پرسیدند: اگر چه هر روز صد بار نگاه كند؟ حضرت فرمود: «الله اکبر.» آرى خدا بزرگتر از (آن) است (که چنین عنایتی نکند).» (بحارالأنوار، ج 71، ص 80)

1 ... 4 5 6 7 ...8 ... 10 ...12 ...13 14 15