ناشناس

نوشته شده توسط زهرا در 1398/11/14  •  1 نظر »

گاهي آدم دلش مي خواد ناشناس ترين فرد باشه تا بنويسه

واین قصه سر دراز که نه! سر غصه دارد..............

نوشته شده توسط زهرا در 1396/06/15  •  ارسال نظر »

دلنوشته

سلام

از عید غدیرتان چه خبر

جشن ها را برنامه ریزی کردید ؟کارگاه ها چطور ؟سمینارهایتان چه؟

جمعیت را حتما ملاک قرا بدهید !هرچه بیشتر مجلس بهتر است!

سالن همایش دیگر باید عالی باشد !!

راستی در میان برنامه هایتان یه گوش نگاهی به مرام مولایمان هم بکنیم

گفتم مرام!!

مرام علی را داریم!

آه دلم آتش گرفت نمیتوانم حاشیه بروم

کودکان میانمار را دیده اید شده عکسی را ببینید و اشک نریزید …

راستی آنها هم شیعه هستند یعنی پیرو مکتب همین غدیر..

یادشان بودید !بودیم!چه کردیم؟؟

بعضی داعشی ها هم در میانمارند!

صدای هل ناصر مسلمانان میانمار بلند است!نکند صدایشان را دیرتر از دیر بشنویم/نه کند این بار یاران حسین را تنها بگذاریم؟!!

شیعیان کجایید؟چه کسی غیر ازما میتواند از خودمان دفاع کند

چرا جامعه جهانی که پیشکش!جهان اسلام کاری نمیکند

دیگر ایکیوسان  کودکیم را دوست ندارم

من کودکان مظلوم و بیگناه در آتش سوخته میانمار را دوست دارم

من کودکان زیر پا لگد شده میانمار را دوست دارم

من کودک ترسیده و گرسنه میانمار را دوست دارم

ایکیو داستان های کودکیمان باهوش نبود شیعیان به ظاهر پیرو مکتب علی خوابند……

واین قصه سر دراز که نه! سر غصه دارد…………..

آدمای خاکی از جنس بهشت

نوشته شده توسط زهرا در 1396/05/27  •  ارسال نظر »

دلنوشته

حسرت میخورم

حسرت اینکه چطور یه جوان در اوج جوانی و شیرینی زندگی

آرزوی شهادت میکنه

ما همه جوانیم و شیرینی بچه و خنده ها و  بابا گفتن هایش را تجربه کردیم

قابل تصور برایم نیست

چطور میشه تو زیارت امام رضا آدم بخواد  امام رضا ضامنش بشه !ضامن چی? ضامن شهادتش!!!!

که چی ?پرونده اعمالش با امضای شهادت دست امام زمانش برسه*****

کرمت را مولا شکر

به بعضی بنده هات عجب صفایی دادی !عجب حال و هوایی  معنوی دادی

حال و هوایی که آدم را ازدنیا گذر میده

از بجه از زن از پدر و مادر

ازتمام انچه که این دنیای فانی خودش را زینت داده و مثل مار هفت خط و خالی به پای آدما چسبونده

آقا جان دست ما راهم بگیر

دلم از خودم شکسته

جمله شهید حججی عجیب هواییم کرده

قشنگ زندگی کن تا خدا عاشقت بشه ووقتی خدا عاشقت شد خوب خریداریت میکنه

خیلی جمله قشنگی است

وتو ای شهید چقدر قشنگ زندگی کردی که خدا تو را همون جوانی خریدت

وما هنوز درگیر اینیم که امام زمان دلش از ما نشکنه

یه طلبه جیر خوار امام زمان تازه میخواد دل آقاش را نشکنه،نه اینکه قشنگ زندگی کنه تا خدا بخردش

حال خوبت را از کجا آوردی

چطور میشه قشنگ زندگی کرد

تو بهشت را برایمان دست یافتنی کردی

بهشت مال آدمای خاکیم هست

آدمای خاکی از جنس بهشت

 

فقط من دلم تنگ می شود برای لحظه هایی که درکنارم بود و حالا آن مرد نیست.....

نوشته شده توسط زهرا در 1396/05/23  •  7 نظر »

دلنوشته

سلام

سلام و درودبر شهیدان مدافع حرم

سلام ودرودبرهمسرانشان

سلام ودرود بر مادرانشان

سلام ودرودبر فرزندانشان

از وقتی که تصاویر و کلیپ شهید حججی را در فضای مجازی دیدم بسیار دگرگون شده ام.حالم  حال عجیبی است

دلم میخواست برای همسرش بنویسم ،بنویسم واقعا  غبطه می خورم به شهامتت به صبوریت به ایمانت

بارها به خودم گفتم چطور میشود زنی راضی شود همسرش را عازم میدان نبرد کند من که راضی نشده ام

واقعا عشقتان به ولایت مثال زدنی است ، عشق ما در مقابل  عشق شما دروغ است

شما زن نیستید حوریه ای آسمانی هستی از جنس نور از جنس ایمان عزت و مردانگی

عجب همسری داشتی چه مقتدرانه به میدان فرستادیش

من حالم حال خوبی نیست

اماحتم دارم حال تو حال عزت و افتخار است

جملات از خودم نیست از قلبم سرازیر میشود

چطور ممکن است لباس رزم او را بپوشانی

چطور می شود کسی بداند تا لحظه ای دیگر زنده نیست وجز اقتدار ومظلومیت  چیزی در چهرهاش نمی بینی

به حق راست گفته همسرت

اگر خدا عاشق تو شود تورا خوب می خرد

همسرت  را خیلی زیبا خرید مثل اربابش امام حسین

تو چطور میبینی زیبایی شهادت همسرت را که با صبر میگویی جز زیبایی ندیدم

واقعا برایم درکش سخت است

دلم درک نمی کند و تصور نمی کند که چه میکنی وقتی تصاویر اسارت و شهادت همسرت را میبینی! اصلا میبینی ؟می شود دید!

خدایا نمی دانم

احساس خجالت میکنم

انگار زمین هم به من میخندد

توی خیابان شهر سرم را بالا نمیکنم چون از شما خجالت میکشم

فرزندم را در آغوش نمی کشم جون از فرزندت خجالت می کشم

دلم نمی خواهد در شادی و غمی شرکت کنم چون از این آرامش خجالت میکشم

بغض سنگین گلویم را مدام قورت میدهم چون از اشک هم خجالت میکشم

اینبار من هم لباس رزم همسرم را اتو میکنم وساکش را می بندم وپشت سرش آب میریزم و می آموزم درس  اسارت واقتدار و شهادت و افتخارو ایمان و عشق صبر را

فقط من دلم تنگ می شود برای لحظه هایی که  درکنارم بود و حالا آن مرد نیست…..

نقاشی کودکان

نوشته شده توسط زهرا در 1396/01/26  •  ارسال نظر »

1 2 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 15